چرخ آبگرد

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
چرخ آبگرد : مبلغ هنگفتي پول نصيب شما خواهد شد .

يك چرخ
آبگرد در حال چرخيدن : يك كار دشوار در انتظار شماست .

شما به
اتفاق ديگران به يك چرخ آبگرد نگاه ميكنيد : دوستان جديدي پيدا خواهيد
كرد .

به
اتفاق اعضاي فاميل به يك چرخ آبگرد نگاه

مي
كنيد : پول شما ازياد پيدا خواهد كرد .

چراغ دریائی

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك چراغ دريايي : هماهنگي در بين دوستان وجود دارد .

يك
چراغ دريايي را نظاره مي كنيد : نزاع و مشاجره را قطع كنيد ، آشتي
كنيد .

يك
چراغ دريايي را بكار مي اندازيد : ناكامي و فريب

شما
درون يك چراغ دريائي هستيد : سلامتي شما عالي خواهد بود .

شما
بطرف يك چراغ دريايي مي رويد : موفقيت در كار

شما از
يك چراغ دريايي برمي گرديد : يك نامه از يكي از اعضاء فاميل دريافت
خواهيد كرد .

يك
چراغ دريايي دريك درياي آرام : زندگي شما آسوده و دلپذير خواهد شد
.

چراغ
دريايي در هنگام طوفان : خوشبختي بزودي مي رسد

چپ

در سر زمین
رویاها آمده:

شما چپ
دست هستيد : چپ دستها پيروز ميشوند

به
مانند چپ دستها رفتار مي كنيد : يكي از نزديكان فاميل ناپديد خواهد شد
.

با دست
چپ مي نويسيد : يك عشق پرسعادت

با دست
چپ كار مي كنيد : ثروت و احترام

با دست
چپ غذا مي خوريد : در رفتارتان بيشتر دقت كنيد .

با دست
چپ رانندگي مي كنيد : آيندة شادي در پيش داريد .

در
قسمت چپ كوچه يا خيابان راه مي رويد : با شخص ثروتمندي ازدواج خواهيد
كرد .

جیوه

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
جيوه : به ميهمانهاي بزرگ دعوت مي شويد .

جيوه
بكارمي بريد : پرگوئي هاي بسياري در اطراف شما مي كنند .

جيوه
مي خريد : لذتهائي كه انتظارش را مي كشيديد به زودي فرا مي رسند
.

چاپلوس

خالد بن علی بن
محد العنبری گوید:

چاپلوسی در خواب، بر اهانت کردن و ذلّت دلالت
دارد.

در سر زمین
رویاها آمده:

ديگران
چاپلوسي شما را مي كنند : دلسوزي و توجه آنها ابداً صادقانه نيست
.

شما
چاپلوسي ديگران را مي كنند : به شما خيانت مي شود .

شما
تملق نامزدتان را مي گوييد : هيجان خود را بيشتر كنترل كنيد .

چاپلوسي دوستان خود را مي كنيد : مشكلات و موانع
بسياري در پيش داريد .

جوش دادن

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
جوش دادن : نگرانيهاي شما برطرف خواهند شد .

شما
جوشكار هستيد : خطر ، در كارهايتان بسيار محتاط باشيد .

چيزي
را جوش مي دهيد : خيالات واهي از فكر شما بيرون خواهند آمد .

ديگران
جوش مي دهند : مراقب مخالفان و رقيبان باشيد .

تازه داماد

منوچهر مطيعي
تهراني گويد:

اگر در
خواب ببيند که تازه داماد شده ايد، متاسفانه وضعيت خوشي در انتظار شما
نيست. در اين صورت، لااقل يک هفته مراقب اعمال ، رفتار و آمد و شدهاي
خود باشيد و حتي الامکان از مسافرت پرهيز نماييد.

تازه عروس

منوچهر مطيعي
تهراني گويد:

اگر در
خواب ببيند که تازه عروس شده ايد، متاسفانه وضعيت خوشي در انتظار شما
نيست. در اين صورت، لااقل يک هفته مراقب اعمال ، رفتار و آمد و شدهاي
خود باشيد و حتي الامکان از مسافرت پرهيز نماييد.

جوان

خالد بن علی بن
محد العنبری گوید:

دیدن
افراد جوان در خواب، بر جنبوجوش و قدرت دلالت دارد.

در سر زمین
رویاها آمده:

يك مرد
مسن خواب ببيند كه جوان شده : خبرهاي بسيار خوشحال كننده

يك زن
مسن خواب ببيند كه جوان شده : شوهر او خودش را وقف او خواهد كرد
.

خواب
ببينيد كه جوان شده ايد : يك تغيير ناگهاني و خوشايند كه زياد بطول
نمي انجامد .

تافته

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك تافته : پول وشادي

تافته
آبي : اگر در معاملات هستيد علامت رسيدن كالاهاي خراب و خسارت ديده
است .

تافته
سفيد : فراواني ماديات

تافته
قرمز : در يك حادثه زخمي خواهيد شد .

يك زن
متاهل خواب ببيند كه تافته مي خرد : او بزودي بچه دار خواهد شد
.

جویدن

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
ببينيد كه چيزي را مي جويد : دقت و احتياط بسيار كنيد در چيزهائي كه
مي نويسيد يا امضاء ميكنيد .

در يك
مكان عمومي در حال جويدن هستيد : مراقب كسي كه به او اعتماد بسيار
داريد باشيد .

نزد
دوستتان چيزي مي جويد : افراد دورو و حيله گر شما را احاطه كرده اند
.

ديگران
مي جوند : مراقب دشمن و رقيب باشيد .

سیبل

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك هدف نشانه گيري : كاملاً در بدست آوردن چيزي كه بدنبالش هستيد موفق
خواهيد شد

شما به
طرف يك هدف تير مي اندازيد : نقشه هاي شما احتياج به طرح ريزي و توجه
بيشتر دارد .

درست
به وسط هدف مي زنيد : خوشبختي حتمي است .

كاملاًخارج از هدف ميزنيد : يك دشمن خواهد
مرد

به دور
هدف مي زنيد : در عشق مراقب رقبا و دشمنان باشيد .

دوستان
به هدف مي زنند : تغييرات كلي در اطرافتان رخ خواهد داد .

ديگران
به هدف مي زنند : نبايد به هركسي اعتماد كنيد .

مولف می
گوید:

سیبل
در خواب کسی است که مورد نظر شماست

تیر
اندازی به سمت آن به معنی گفتن حرفهای خودتان به اوست

اگر
تیر به هدف بر خورد نکند یعنی سخنان شما مورد قبول اوواقع نمی
شود

جوشاندن

در سر زمین
رویاها آمده:

شما آب
مي جوشانيد : بايد هيجانات خود را كنترل كنيد .

خوراكيها را در آب مي پزيد : در آينده نزديك بسيار
خوشحال خواهيد شد .

قهوه
مي جوشانيد : غم و اندوه

سوپ را
مي جوشانيد : منفعت مالي

جنایتکار

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك مرد جنايتكار : شانس

يك زن
جنايتكار : عشق

تعدادي
زيادي جنايتكار : نامه اي از يكي از عزيزانتان دريافت خواهيد كرد
.

شما
جنايتكار هستيد : اطرافيان بسيار خوبي داريد .

جمعه

خالد بن علی بن
محد العنبری گوید:

اگر
کسی در خواب ببیند که روز جمعه است، خداوند اوضاع پراکندهی او را
سروسامان می دهد و او را از ناراحتی به خوشی، میرساند و به برکت الهی
دست مییابد. نماز جمعه در خواب بر خوشی، شادی، جشن و دور هم جمع شدن
دوستان و خویشان و رفع نیاز، دلالت دارد.

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
روز جمعه : احترام شما بيشتر خواهد شد .

منتظر
چيزهاي بخصوصي هستيد كه جمعه آينده خواهند رسيد : متهم به كار بد مي
شويد .

خوابهای امر کننده

خواب بیمار در
مورد لا و لا

بیماری
به ابن سیرین گفت : در عالم خواب کسی به من گفت برای شفای خود « لا و
لا » بخور که خوب می شوی . ابن سیرین گفت : برو و زیتون بخور ، زیرا
که خداوند دربارۀ آن فرموده : لا شرقیه و لا غربیه .

خواب یکی از
امراء موصل

یکی از
امراء موصل و همسرش ، چون فرزند ذکوری نداشتند روی عقیدۀ خود نذر
کردند که اگر خداوند به آنها پسری بدهد ، او را راهزن زوار قبر امام
حسین (ع) بنمایند . از قضای اتفاق آنها پس از این نذر دارای پسری شدند
که اسمش را جمال الدین گذاشتند . بعد از آنکه پسر به حد رشد و بلوغ
رسید و خواستند به نذرشان عمل کنند او را با چندین نفر از دوستانش بر
سر راه زوار به محلی به نام « مسیب » فرستادند . همینکه آنها به محل
نامبرده رسیدند برای رفع خستگی خوابیدند . جمال الدین در خواب دید که
قیامت به پا شده است و خلایق در وحشت و اضطرابند . ملایکۀ عذاب ، کفار
و مجرمین را به طرف آتش دوزخ می کشانند . در همین بین ملکی رسید و او
را گرفت و با بدترین وضع به نزد مالک دوزخ برد ، تا با موافقت او به
دوزخش بیاندازند . همینکه مالک دوزخ جوان مزبور را دید متوجۀ آن ملک
شد و گفت : آتش ، مامور نیست این جوان را بسوزاند . چون جمعی از
زائرین که از اینجا می گذشتند غباری از زیر پای آنها برخواسته و بر سر
و صورت این جوان نشسته ، تا او را نشوئید آتش به او صدمه نخواهد رساند
. این خواب موجب شد که خود این جوان و پدر و مادرش از راه خود برگشتند
و از شیعیان خالص گردیدند .

خواب پول
حرام

حضرت
آیت الله آخوند مى فرمود: شبى در خواب دیدم مردى عبا به دوش وارد شد و
یک مار در آورد و به جان من انداخت مار از طرف چپ سینه مرا گرفت من در
حالى که مى ترسیدم به آن مرد گفتم : بیا آن مار را بردار.

ولى او
گفت : پنج تاى دیگر دارم مى خواهم به جانت بیندازم . گفتم من مى ترسم
بیا این را بردار و با آن پنج تاى دیگر ببر و بینداز به جان فلان آقا
– اسم یکى از آقایان شهر را بردم – قبول کرد آن مار را برداشت و رفت
.

فردا
صبح وقتى از خانه به قصد مدرسه بیرون آمدم دیدم یک عبا به دوش آمد و
سلام کرد (همان مردى بود که در خواب دیده بودم لکن در آن حال ، خواب
را فراموش کرده بودم) گفتم : اگر فرمایشى دارید به منزل برگردم گفت :
لازم نیست همینطور صحبت کنان برویم .

در بین
راه که مى رفتیم پنج تومان در آورد و به من داد که من آن را در جیب
بغل سمت چپ گذاشتم .

مقدارى
که راه رفتیم آن مرد گفت : پنج تومان دیگر دارم و مى خواهم به شما
بدهم من به او گفتم : بیا این پنج تومان که دادى پس بگیر با آن پنج
تومان دیگر ببر و به فلان آقا که خیلى وقت است به خدمت او نرسیده ام
بدهید.

آن مرد
قبول کرد و خداحافظى نمود همینکه از او جدا شدم به یاد خواب شب قبل
افتادم فهمیدم همین قضیه بود که در خواب دیده بودم و همین مرد بود که
مار را به جانم انداخت و بعد هم گفت : پنج تاى دیگر دارم و آن آقا را
که شب در خواب گفتم مارها را به جان او بینداز همان شخص بود که گفتم :
پول را به او بدهید.

حدود
یک ماه از این قضیه گذشته بود که یک روز در مدرسه در حجره روبروى در
ورودى نشسته بودم که دیدم همان مرد عبا بدوش وارد حجره شد و دست در
جیب خود برد و پول در آورد که به من بدهد من به یاد خواب آن شب افتاده
و بى اختیار فریاد زدم و گفتم : مار است .

آن مرد
بدون اینکه تعجب کند بنا کرد به عذر خواهى و پسران خود را ملامت کرد و
گفت تقصیر من نیست خداوند فرزندانم را چنین و چنان کند تقصیر آنها
بود.

گفتم :
مگر چه شده است ؟ گفت من خانه اى داشتم که موقع احداث خیابان عباس
آباد در مسیر خیابان قرار گرفت و مقدار کمى از آن مانده بود که از آن
یک مغازه ساختم .

پسران
من بى خبر از من آن را به یک مشروب فروش اجاره داده بودند من هر چه
فعالیت و تلاش کردم نتوانستم اجاره را فسخ کنم به ناچار بخاطر اینکه
اجاره بها با اموالهم مخلوط نشود فکر کردم بهتر است آن پول را به شما
بدهم اجاره ماه گذشته ده تومان بود که خدمت شما آوردم و حضرتعالى
حواله فرمودید به فلان آقا دادم و گرنه اجاره ماه دوم را به خدمت شما
نمى آوردم .

مترو

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
اتوبوس : دوستان به شما خدمت مي كنند .

شما
تنها در اتوبوس هستيد : منفعهاي مالي خارق العاده نصيبتان مي شود
.

اشخاص
بسياري در اتوبوس هستند : موانع مختلف برسرراهتان به سوي خوشبختي ظاهر
مي شود .

با
همسر و فرزندانتان در يك اتوبوس هستند : يك بيماري در فاميل

باتفاق
بچه ها در يك اتوبوس هستيد : افراد خانوادة شما درستكار و پرهيزكار
خواهند بود .

دشمنان
سوار اتوبوس مي شوند : يك حادثه در پيش است .

خبر از رازها

خواب مردی در
مورد دوقوچ

يکي
خواب ديد دو قوچ بر فرج زنش شاخ به شاخ مي کوبند. و امام صادق عليه
السلام فرمود که زن موي آنجا را با قيچي چيده است .

خواب مردی
درمورد دنیا و آخرت

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم که دنیا و آخرت از دستم بیرون شده
است . پس از چند لحظه شخص دیگری آمد و گفت : در خواب دیده ام که دنیا
و آخرت به دستم آمده است . ابن سیرین رو به شخص اول کرد و گفت معلوم
می شود که تو قرآنی گم کرده ای و این مرد آن را پیدا کرده است . آنگاه
قرآن را از شخص دوم گرفت و به شخص اول تسلیم کرد .

خواب مردی در
مورد زینت

شخصی
به ابن سیرین گفت :در خواب دیده ام که زینت را در میان زیتون می ریزم
تعبیرش چیست ؟ فرمود : کنیز داری ؟ گفت : بلی . فرمود معلوم می شود که
آن کنیز مادر تو است . آن مرد در مقام تحقیق بر آمد و معلوم شد که
مطلب همان بوده است که ابن سیرین گفته است.

خواب مردی در
مورد قلاده طلا

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم که قلاده ای طلا به گردن سگی آویزان
کرده ام . فرمود معلوم می شود که علم را به نا اهل می آموزی .

خواب مردی در
مورد نان خوردن از هر دو دست

مردی
به ابن سیرین گفت : خواب دیده ام که در هر دو دست من نان است گاهی از
این دست و گاهی از آن دست می خورم . ابن سیرین فرمود : گمان می کنم که
بین دو خواهر جمع کرده ای ، از خدا بترس و توبه کن ، مرد حرف او را
تصدیق و توبه کرد .

خواب مردی در
مورد بچه

مردی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم بچه هائی در آستین دارم و یک یـک را
از آستین بیرون می آورم و پس از تلقین شهادت در میان چاه می اندازم .
ابن سیرین نزد حاکم محل رفت و گفت شخصی که در فلان محله منزل دارد ،
خوابی دیده است که تعبیرش آن است که کشته های بسیاری در خانه دارد ،
تحقیق کنید . همینکه مامورین در آن خانه ریختند ، حدود پنجاه تن را
کشته مشاهده نمودند که در چاه انداخته بودند .

خواب یک شخص
اذان گو در ماه رمضان

شخصی
در ماه رمضان به ابن سیرین گفت : در خواب دیده ام که مهری به دست دارم
و با آن دهان و فروج اشخاص را مهر می زنم . ابن سیرین از او پرسید :
تو اذان گو هستی ؟ مرد گفت : بلی . فرمود : پیش از وقت اذان مگو که در
اثر اذان بی موقع ، مردم را از لذائذ باز می داری .

خواب مردی در
مورد حفظ قرآن

مردی
به ابن سیرین اظهار داشت : در خواب دیده ام که لوء لـوء می بلعم و بعد
همان را قی می کنم . فرمود : معلوم می شود مقداری از قرآن را حفظ و
بعد همان را فراموش کرده ای .

خواب مردی در
مورد حلوا خوردن در نماز

شخصی
به ابن سیرین گفت : خواب دیدم که در بین نماز حلوا می خورم . ابن
سیرین فرمود : خوردن حلوا حلال است ، ولی در نماز حرام می شود . چنین
می فهمم که تو در حال روزه با عیال خود تماس می گیری . آن مرد این
موضوع را اعتراف کرد .

خواب شخصی در
مورد نعلین

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم نعلین به پایم بوده ناگهان بند یکی
از آن دو گسسته و پاره شد و من هم هر دو را همانجا گذاشتم و رفتم .
ابن سیرین فرمود : تو به اتفاق برادرت به سفر رفته ای برادرت در آن
مسافرت فوت شده و تو تنها بر گشته ای . پس از تحقیق صدق گفتار ابن
سیرین ظاهر شد .

خواب مردی در
مورد مشک آب

مردی
نزد ابن سیرین آمد و گفت : در خواب دیده ام که سر مشکی را بسیار محکم
می بندم . ابن سیرین پرسید : خودت چنین خوابی دیده ای ؟ مرد گفت : بلی
. ابن سیرین رو به حضار مجلس کرد و گفت : معلوم می شود این مرد بچه ها
را خفه می کند . بعد از آنکه صدق گفتار ابن سیرین ظاهر شد بینندۀ خواب
را به حاکم تسلیم کردند .

خواب شخصی در
مورد دزدیدن تخم مرغ

شخصی
به ابن سیرین گفت :در خواب دیده ام که تخم مرغهائی را می دزدیدم و در
زیر چوب می گذاشتم . معبر گفت : چنان معلوم می شود که زنان ناپاک را
به منظور بی عفتی پیش مردان هوسباز و نا اهل می بری . مرد پرسید : از
کجا این تعبیر را دانستی ؟ ! ابن سیرین جواب داد : از آنجائی که
خداوند کریم در کتاب آسمانی خود در وصف زنان می فرماید : کانَّهُنَّ
بِیضُ مَکنُون . یعنی : زنان همانند تخم های پاکیزه ( از غبار ) می
باشند و نیز دربارۀ مردان نا اهل و بد عمل فرموده است : کانَّهُم
خُشُبُ مَسنَدَه ُ . یعنی : گویا مردان نا اهل به مثل چوبهای تکیه
دادۀ به دیوار می باشند . از این دو آیه استفاده کردم که خواب تو
دلالت بر عمل و شغل ناپسندت دارد .

خواب مردی در
مورد شکستن تخم مرغ

مردی
به ابن سیرین گفت: در خواب دیدم تخم مرغهائی را در دست دارم و یکی پس
از دیگری می شکنم ، سفیده های آنها را بیرون می آورم و زرده هایش را
می گذارم . ابن سیرین به ملازمان خود گفت : از خواب او معلوم می شود
که او شبانه گورهای مردگان را می شکافد و کفن آنان را می دزدد . آن
مرد که خود را گرفتار دید اعتراف نمود .

خواب مردی در
مورد موش

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم با موشی مقاربت کردم و بعد ، از فرج
آن خرمائی بیرون آمد . ابن سیرین فرمود : معلوم می شود زن نابکاری را
به عقد خود در آورده ای . آن شخص گفت : بلی . ابن سیرین گفت : ولی
مژده باد تو را که از این زن فرزند صالح خوبی نصیب تو می شود .

خواب ملک
الموت

یکی از
خلفاء ملک الموت را در خواب دید ، و از عمر خود سوال کرد . او هم با
پنج انگشت خودش اشاره نمود . خلیفه خواب را نقل کرد . ابو حنیفه گفت :
ای خلیفه اشارۀ ملک الموت به آن پنج علمی است که مختص به خداوند است و
در قرآن کریم هم ذکر شده و غیر از خداوند کسی نمی داند . این آیه در
آخر سورۀ لقمان است .

خواب فقیری در
مورد نماز

فقیری
در خواب دید پا بر بال جبرئیل نهاده و نماز می گذارد . خواب را نقل
کرد . معبر فرمود : گویا روی قرآن ایستاده ای و نماز به جای می آوری .
او در صدد تحقیق بر آمد و در زیر فرش نمازش ورقی از قرآن را یافت
.

تعبیر خواب از
امام سجاد

شخصی
خدمت امام چهارم علی بن حسین (ع) شرفیاب شد و عرض کرد.در خواب دیدم که
در دست خود بول می کنم . حضرت فرمودند : معلوم می شود همسرت بر تو
حرام است . پس از بررسی کشف شد که همسرش خواهر رضاعی اوست .

خواب ایستادن بر
روی آتش

مردی
نزد شیخ سعید الدین حزیر آمد و گفت :در خواب دیده ام که روی دو پای
خود میان آتش ایستاده ام . شیخ فرمود : این شخص خوابی دیده که دلالت
می کند بر این که کفش های مردم را می دزدد . او را پیش حاکم بردند و
اعتراف نمود .

میخچه

در سر زمین
رویاها آمده:

شما از
يك ميخچه رنج مي بريد : بازگشت مجدد يك مسافر

يك
ميخچه ورم كرده : بزودي يك هواخواه جديد خواهيد داشت .

بستگان
شما ميخچه دارند : همه چيز در خانواده ايدآل نخواهد بود .

دوستان
از ميخچه رنج مي برند : بدون شك آنها در يك موقعيت بسيار سخت بسر مي
برند .

میکده

در سر زمین
رویاها آمده:

شما در
يك ميكده هستيد : به زندان خواهيد افتاد

به يك
ميكده مي رويد : دلتنگي و بيماري در انتظار شماست

در يك
ميكده به دوستان بر مي خوريد:آشنائيها و دلبستگيهاي جديد در پيش داريد
.

خبر از آینده

خواب زبیده همسر
هارون الرشید

یک شبی
زبیده همسر هارون الرشید خواب بسیار بدی دید طوری که خیلی ناراحت شد
صبح روز بعد به کنیزی پولی داد و گفت برو به خدمت ابن سیرین و بنگر
اسمی از من نبری بگو من خودم خوابی دیدم .

خواب
زبیده این بود که او خواب دید در یک بیابانی تنها است و هر انسان و
حیوانی می آید و با وی نزدیکی می کند.

آن
کنیز به نزد ابن سیرین رفت و گفت من چنین خوابی دیدم ابن سیرین خندید
و گفت تو عرضه این خواب را نداری و ممکن نیست تو چنین خوابی دیده
باشی. تا زمانی که صاحب این خواب را معرفی نکنی من تعبیر نمی
کنم.

آن
کنیز به نزد زبیده برگشت زبیده شدیدا کنجکاو شده بود دوبار کنیز را
فرستاد و گفت برو اصرار کن این خواب را خودم دیده ام .

آن زن
برگشت و گفت خودم خواب را دیدم ابن سیرین گفت امکان ندارد غیر از
زبیده چنین خوابی دیده باشد.

زن به
نزد زبیده برگشت زبیده وقتی حرف ابن سیرین را شنید گفت برو بگو زبیده
خواب دیده تعبیرش چیست؟

ابن
سیرین گفت : ترجمه این خواب این است که زبیده یک کار مهمی می کند که
همه انسانها و حیوانات از آن بهره مند می شوند .

دیری
نگذشته بود که زبیده کانال آبی کشید از طایف تا مکه که تا امروز هنوز
جاری است . ( در میدان عرفات کنار جبل الرحمه کانال آب زبیده قشنگ
مشخص و پابرجا است)

خواب ام الفضل
در مورد رسول الله

روزی
بانویی خدمت پیامبر خدا آمد و خیلی ناراحت بود گفت یا رسول الله خواب
خیلی بدی دبدم پیامبر فرمودند خیر است انشا الله بگو . آن بانو گفت
خیلی بد است یا رسول الله باز پیامبر فرمودند خیر است انشا الله بگو
چه دیدی؟

او
جواب داد : خواب دیدم گویا قطعه ای از گوشت بدن شما کنده شد و افتاد
در دامن من . پیامبر فرمودند این خواب خوبی است انشا الله بزودی فاطمه
فرزندی به دنیا می آورد و تو او را در آغوش خود می گیری .

مدتی
نگذشته بود که آن خواب تعبیر شد و امام حسين عليه السلام بدنيا آمد.
وقتی آن زن فرزند را در دامان خود گذاشت ناگهان به یاد خوابش
افتاد.

خواب آتش در فصل
های سال

یک
شخصی خوابی دیده بود آمد به نزد ابن سیرین و گفت : خواب دیدم که در
خانه من آتشی است. ابن سیرین گفت برو در خانه ات بگرد گنجی پیدا می
کنی. آن شخص رفت و گشت و گنج را پیدا کرد.

مدتی
گذشت یک بنده خدایی عین همین خواب را دید با عجله و خوشحالی خود را به
ابن سیرین رسانید و گفت من چنین خوابی دیدم . ابن سیرین گفت بدو که
خانه ات آتش گرفت . آن شخص با عجله برگشت دید درست است قسمتی از خانه
آتش گرفته . او به زحمت آتش را خاموش کرد و مجددا به نزد ابن سیرین
برگشت و سوال کرد چرا اینگونه تعبیر کردی چه فرقی خواب من با آن بنده
خدا داشت؟

ابن
سیرین گفت : آن شخص در زمستان خواب دیده بود و آتش در زمستان نعمت است
ولی شما در تابستان آتش دیده بودی که زحمت است.

خواب مهدی
عباسی(در مورد فرزند)

روزى
مهدى عباسى، در خواب دید، صورتش سیاه شده است. همینكه از خواب بیدار
شد خیلى مضطرب و آشفته حال گردید. و تمام مُعبرّین را جمع كرد و خوابش
را براى آنها نقل نموده و از تعبیرش سؤال كرد. همگى از تعبیر آن عاجز
شدند و گفتند: این خواب را فقط ابراهیم كرمانى استادِ معبّرین عصر، مى
تواند تعبیر كند. خلیفه او را براى تعبیر، دعوت كرد.

وقتى
آن استاد فرزانه حاضر شد، خلیفه خواب خویش را براى او نقل كرد،
ابراهیم گفت: اى خلیفه! شما هیچ ناراحت نباشید چونكه تعبیر این خواب،
خیلى خوب و خوشحال كننده است، و خداوند متعال، فرزند دخترى به شما
عنایت خواهد كرد. خلیفه گفت : از كجا مى گوئى؟ ابراهیم پاسخ داد: از
كلام نورانى قرآن؛ زیرا خداوند مى فرماید: (وَ اِذا بُشِّرَ
اَحَدُهُمْ بِالاُْنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ كَظیمٌ)
“هرگاه به یكى از آنان مژده دهند كه دخترى برایت متولد شده صورتش سیاه
مى شود و بشدت خشمگین مى گردد.”(1)

خواب مردی
درمورد خرما

مردي به نزد محمدبن سيرين آمد

و گفت: به خواب ديدم كه بر در سراي سلطان
چهل خرما بيافتم.

محمدبن سيرين گفت: فردا تو را بر در سراي
سلطان چهل چوب زنند. روز ديگر وي را چهل چوب زدند.

سال
ديگر همين مرد به نزد محمد بن سيرين آمد

و گفت: به خواب ديدم كه بر در سراي سلطان
چهل خرما بيافتم.

محمدبن سيرين گفت: چهل هزار درم سيم
بيابي.

مرد گفت: پارسال تعبير اين خواب را به گونه
ديگر كردي، امسال به خلاف آن تاويل مي كني؟

محمدبن سيرين گفت: پارسال درختان خشك بودند
و خرما بر درخت نبود و امسال درختان سبزند و خرما بر درخت است، دليل
كه سيم و زر يابي. پس آن مرد يك هفته ديگر، آن چهل هزار درم سيم را
يافت.

خواب پدر
معزالدوله “بويه”در مورد فرزندانش

علي بن
ختار انباري گفت: وقتي مرا معزالدوله ماموريت داد از بغداد به وطنش
ديلمانبروم در آنجا خانه هايي بسازم گفت : وقتي به ديلم رسيدي مردي را
جستجو کن به نام حسين بن شير کوه سلام مرا برسان بگو شنيدم که پدرم در
کودکي من ، خوابي ديده بود. آن خواب را براي تو نقل کرد موقعي که از
راهي عبور مي کرديد.من به واسطه کودکي نتوانستم آن خواب را حفظ کنم
همان خواب را براي ما نقل کن !

گفت
وقتي به ديلمان رسيدم آن مرد چون با من سابقه دوستي داشت به ديدنم
آمد، من در خواست معزالدوله ديلمي را برايش نقل کردم.

گفت
بين من و پدر معزالدوله “بويه” دوستي عميقي حاکم بود ما با هم همسايه
بوديم يک روز گفت : من خوابي ديدهام که خيلي ناراحتم مي تواني يک نفر
را پيدا کني برايم تعبير کند؟

گفتم:
ما اکنون در محلي هستيم که بيابان حساب مي شود کجا در چنين محلي معبر
يافت مي شود، يا عالمي که بتواند خواب ترا تعبير کند.

چند
ماه گذشت ، يک روز با هم کنار دريا براي ماهي گيري رفته بوديم، ماهي
زيادي صيد کرديم.آنها را با پشت حمل کرديم .او گفت من در خانه کسي را
ندارم که اين ماهي ها را براي استفاده آماده کند.همه را تو ببر و
آماده کن، او خودش هم آمد دو نفري شروع کرديم به تميز کردن ماهي ها ،
تا يک مقدار بپزيم ويک مقدار دودي کنيم. در همين موقع مرد منجمي از
آنجا عبور کرد که تعبير رويا مي دانست .بويه گفت: خوب است آن خوابي که
چند وقت پيش گفتم ديدهام به او بگوييم تعبير نمايد، گفتم خوب است.الآن
وقت اين کار است. رفتيم پيش منجم .” بويه” گفت من يک شب در خواب ديدم
گويا نشسته ام و ادرار مي کنم اما از سر آلتم آتشي عضيم مثل استوانه
خارج مي شود.آن آتش به چهار قسمت تقسيم شد.طرف راست و چپ و روبرو و
پشت سر به طوري که جهان را گرفت.از خواب بيدار شدم، تعبير و
تفسير آن چيست ؟

منجم
گفت من اين خواب را به کمتر از هزار درهم تغبير نمي کنم. گفتيم ،
بيچاره ما ماهي گيريم آن هم براي خوراک زن و بچه ها مان صيد مي کنيم.
ما اصلا هزار درهم به عمرمان نديده ايم ولي حاضريم يک ماهي بزرگ که از
همه ماهي ها بزرگتر باشد به تو بدهيم .گفت: بسيار خوب با من به همين
مقدار قرار بگذاريد به شرط آنکه بعد از تعبير پشيمان نشويد.

قبول
کرديم او به بويه گفت: تو داراي فرزنداني خواهي بود که به اطراف جهان
پراکنده مي شوند و سلطنت عظيمي پيدا خواهند کرد.

من
گفتم: ما را مسخره کرده اي و اين ماهي را هم به حرام صاحب مي شوي
.

بويه
گفت بيچاره! من يک صيياد فقيرم . چنانکه مي بيني اينها بچه هاي منندو
اشاره به علي که از کودکي کمي بالا تر رفته بود کرد، تازه پشت لبش موي
در اورده بود.حسن از او کوچکتر بود و احمد کودکي را پشت سر مي
گذاشت.گفت تو خيال مي کني اينها چکار خواهند کردو چه از ايشان بر مي
آيد.

چند
سال گذشت ، من خواب را فراموش کردم تا اينکه بويه به خراسان رفت و
موقعييت او و دو پسرش محمد و ابراهيم در طبرستان خيلي با لا گرفت.او
از ما جدا شد و پيش مرد آوويج رفت .به زودي منتشر شد که او مالک
سرزمين ” ارجان ” شده و از مردآوويج سر پيچي نموده بعد مالک سرزمين
فارس شد و ياقوت را فراري داد.کم کم بذل و بخششهاي او به ما رسيد تا
بالاخره پيکي فرستاد و در خواست کرد که من پيش او بروم .

من
رفتم پيش او تا چشمم به او افتاد ، ديدم دستگاه بسيار مهمي پيدا کرده
است. مقدار زيادي فرش ، لباس و وسايل به من بخشيد.بعد از چند روز رو
به من کرده گفت :خسين ! يادت هست خوابي که پدرم ديده بود، من کودکي
بودم و يادم نماند و آنرا به معبري گفتيد. او چه تعبير کرد. تعبير او
را بيهوده انگاشتيد. مايلم همان خواب را برايم نقل کني. من يادم آمد،
از تعجب مدتي سکوت کردم و در انديشه بودم. گفت: مگر فراموش کرده اي که
چيزي نمي گويي . گفتم نه ، فراموش نکر ده ام. گفت : پس نقل کن . من
خواب را برايش نقل کردم . دستور داد هزار دينار بياورند همان موقع
آوردند ، به من داد و گفت اين بچه هاي همان ماهي است ( که داديم به
منجم ) گفت اين پول را بفرست به ديلم باغ و خانه خريداري کن تا براي
بچه هايت بماند اين کار را کردم و مدتي پيش او بودم بعد اجازه برگشتن
گرفتم . در آن موقع هم ده هزار دينار ديگر داد…

خواب روبوسی
موسی عطار با داماد وفات یافته شان

موسي
عطار دامادش حسين را که مرده بود در خواب ديد و با او معانقه
کرد امام صادق
عليه السلام تعبيرش کرد : به
طول عمر و زيارت امام حسين عليه السلام .. چون مرده در دار
بقاست و چسبيدن به او نشانه بقاست و اگر کسي هادي نام يا مهدي
را بخواب ببيند تعبير شود به هدايت و اگر راشد نام را تعبير شود
به رشد و سلامت.

خواب متوکل
عباسي در موردعلي عليه السلام

متوکل
عباسي علي عليه السلام را ميان آتشي افروخته خواب ديد و شاد شد زيرا
که دشمن آن حضرت بود. ولي معبري با آنکه او نام آن حضرت را نگفته بود
.گفت : آنکه تو خواب ديدي يا پيغمبر است يا وصي ، دليل آنکه خداي
تعالي فرموده : بورک من في النار، النمل – 8 يعني : مبارک است آنکه در
آتش است و گرد آن.

خواب
آتش

هر که
خواب بيند آتشي افروخته براي روشني و خاموش شده يعني که خداوند يک جور
هدايتي به او داده و او از آن باي جهان دوم و سوم بهره نبرده است و
سرگردان مانده است.

خواب طیار در
مورد نیزه

طيار
(از اصخاب امام صادق ع ) خواب ديد نيزهاي دارد که سر نيزه ندارد و 12
بند دارد، و امام صادق ع تعبير کرد که او دوازده دختر آورد و فرمود
اگر سر نيزه داشتند پسر بودند.

خواب رسول الله
در مورد وبا

پيغمبر اکرم ص
زن سياهي را با موي سفيد و زوليده به
خواب ديد و آنرا به وبا تعبير کرد.

خواب گرمابه دار
در مورد سخنرانی در منبر

مردي
به امام ششم عليه السلام گفت : در خواب ديدم سر منبر سخنراني مي کنم.
فرمود : کارت چيست ؟ گفت گرمابه دارم، فرمود نزد سلطان از تو بد گويي
مي کنند و ترا بدار مي زنند و چنان شد که فرمود. چون آن مرد اهل علم
نبود و در خواب بر جاي بزرگان نشسته بود.

خواب زنی در
مورد ستونهای خانه

زني
خواب ديد ستون خانه اش شکسته ، پيغمبر ص تعبير کرد شوهرش تندرست باز
مي گردد و چنان شد. بار دوم هم همين خواب را ديد و آن حضرت همين تعبير
فرمود . بار سوم پيغمبر حضور نداشت و ابو بکر تعبير کرد که شوهرش مرده
است و چنان شد و پيغمبر به او فرمود مي توانستي بهتر تعبير کني
.

خواب همسر
حنظله در مورد شکافته شدن آسمان

همسر
حنظله خواب ديد آسمان در باز کرد و شوهرش در آن افتاد و بهم آمد.و
حنظله شهيد شد.

خواب یاسر خادم
امام رضا در مورد قفس

ياسر
خادم امام رضا ع خواب ديد : قفسي که 17 شيشه در آن بود افتاد و همه
شيشه ها شکستند. امام رضا قفس را به دليل ميله ها به انسان و شيشه ها
را به آسمان و 17 روز تعبير فرمود و فرمود : از خاندان من مردي شورش
کند و 17 روز حکومت کند و آنگه کشته شود.

تعبیر خواب از
امیر مومنان

مردي
به امير المومنين گفت : خواب ديدم نيم خشت به خشت سجده مي کرد و گاو
از گوساله اش شير مي خورد. امام فرمود مرد نيک و دانايي خوار و اسير
نادان شود و زني از فروش دخترش روزي مي خورد.

خواب مردی در
مورد قدح

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم قدحی مملو از آب در دست دارم ،
ناگهان قدح شکست ولی آب آن نریخت . ابن سیرین پرسید : آیا زن داری ؟
گفت : بلی . باز پرسید : زن تو حامله است ؟ مرد گفت بلی ! ابن سیرین
فرمود : این طور می فهمم که بچه سالم می ماند ولی مادرش تلف می شود .
پس از چندی در اثر وضع حمل ، مادر مرد ولی بچه زنده ماند .

شخصی
به ابن سیرین اظهار داشت : در خواب دیدم خروسی ب چشمم منقار زد .
تعبیر این خواب چیست ؟ ابن سیرین فرمود : بعد از گذشت سی و چهار روز
از دنیا خواهی رفت . اتفاقا پس از مدت مذکور همان شخص بدرود حیات گفت
. شاگردان پرسیدند در تعبیر مزبور ، از کجای خواب استفاده کردی ؟
فرمود : چون در حساب جمل « دیک » ( خروس ) سی و چهار است ( د / 4 – ی
/ 10 – ک / 20 ) ، هلاکت وی بر من آشکار شد .

خواب مردی در
مورد سخن گفتن زمین

شخصی
به ابن سیرین گفت :در خواب دیده ام که زمین با من سخن می گوید . فرمود
: آماده باش که رفتن تو از این عالم نزدیک شده است . آن شخص چند روز
بعد فوت کرد .

خواب شخصی در
مورد سورۀ اذا جاء نصرالله

شخصی
به ابن سیرین گفت : خواب دیده ام که سورۀ اذا جاء نصرالله را می خوانم
. این خواب چه تعبیر دارد ؟ ابن سیرین فرمود : اجل تو نزدیک شده .
شخصی پرسید : چگونه فهمیدید ؟ ابن سیرین گفت : چون این سوره آخرین
سوره ای بود که بر رسول اکرم (ص) نازل گشت .

خواب زنی در
مورد گربه

زنی به
ابن سیرین گفت : در خواب دیدم که سنوری ( گربه ای ) سر خود را در شکم
شوهرم نمود و چیزی از آنجا بیرون آورد و خورد . ابن سیرین فرمود : اگر
راست می گوئی امشب دزدی به دکان شوهرت می رود و سیصد و شانزده درهم از
آنجا می برد . اتفاقا این دزدی از غلامی که در همسایگی آنها بود سر
زده شد . شاگردان پرسیدند چگونه دانستی ؟ ابن سیرین فرمود : سنور یعنی
گربه ، در تعبیر دزد است و از شکم به خزانه و از خوردن به بردن تعبیر
می شود و اما عدد سیصد و شانزده را از حساب جمل استخراج کردم که آن
مجموع حروف سنور است . ( س / 60 – ن / 50 – و / 6 – ر / 200 )

خواب شخصی در
مورد بریدن هر دودست

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیده ام که مردی را هر دو دست بریدند ، و
مرد دیگری را به دار آویزان کردند . ابن سیرین فرمود : حاکم شهر را
معزول می کنند و دیگری را به جای او نصب خواهند نمود . اتفاقا همینطور
شد .

شخصی
در خواب دید که چشم راستش از قفا برگشت و چشم چپش را بوسید .

ابن
سیرین گفت : تو دارای دو پسر هستی که یکی از آنها با دیگری لواط می
کند . آن شخص در صدد تحقیق برآمد و صدق گفتار معبر بر او کشف شد
.

خواب شخصی در
مورد شکار کبوتر سفید

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم کبوتر سفیدی بر دیوار مسجد مدینۀ
منوره نشسته بود ، باز شکاری آمد و آن کبوتر را صید کرد . ابن سیرین
گفت : اگر راست گفته باشی حجاج بن یوسف ، دختر عبد الله جعفر را تزویج
خواهد کرد . زیرا کبوتر در خواب زن است ، و سفیدی به زیبائی و جمال
تعبیر می شود و من ، در مدینه زنی را به نفاست و شرافت دختر عبد الله
جعفر سراغ ندارم . و از باز شکاری به حاکم ظالم و ستمگر تعبیر می شود
و در بین حکمرانان ظالم تر از حجاج کسی را نمی شناسم .

خواب مردی در
مورد پرنده

شخصی
به ابن سیرین گفت : خواب دیدم که مرغی آمد و بر درختی نشست و تمام
شکوفه های آن را خورد ، سپس پرواز کرد . ابن سیرین از شنیدن آن خواب
متغیر شد و گفت : این نشانه فوت علما است . اتفاقا در همان چند روز «
حسن بصری » و « فرزدق » شاعر و چند نفر دیگر از فقهاء که در مدینه
منوره متوطن بودند از دنیا رفتند .

خواب شخصی در
مورد مناره

شخصی
در خواب دید که منارۀ یکی از آبادیها را چوب می زنند . خواب خود را
نقل کرد . معبر فرمود : رئیس آن محل را که از او بزرگتر نباشد در حال
ایستاده تازیانه بزنند . اتفاقا همانطور شد .

خواب عبدالملک
مروان

عبدالملک مروان در خواب دید که چهار نوبت در محراب
مکه بول کرده است .

معبر
گفت : بعد از تو چهار نفر از اولاد تو مسند خلافت را نجس سازند و به
نا حق بر منبر رسول خدا بالا روند . اتفاقا پس از چندی صدق این گفتار
ظاهر شد .

خواب
اسکندر

در
زمانی که میان اسکندر و دارا جنگ بود ، شبی اسکندر خواب دید که با
دارا کشتی می گیرد و دارا او را طوری زمین زد که نتوانست از زمین
برخیزد . خواب خود را نقل نمود . ارسطو گفت : معنای زمین زدن دارا شما
را ؛ تسلط پیدا کردن شما است بر زمین ، و در اختیار گرفتن شما است
زمین را . پس از زمان کوتاهی تمام روی زمین در تصرف اسکندر در آمد
.

خواب ابو
حنیفه

ابو
حنیفه شبی در خواب دید که به روضۀ مقدسۀ حضرت ختمی مرتبت وارد شده و
استخوان های آن حضرت را در اطراف خود جمع نموده است . از این خواب
متوحش شد و صورت واقعه را برای ابن سیرین نقل کرد . ابن سیرین گفت :
تعبیرش آن است که مجموع علوم شریعت را بدست آوری و مذهب تو در میان
مردم رواج پیدا کند .

خواب فاطمه بنت
اسد

فاطمه
بنت اسد والدۀ ماجدۀ حضرت امیرالمومنین (ع) شبی خواب دید : « شمشیری
در دست دارد که یکباره آن شمشیر مبدل به بچۀ شیری شد ، و به فاصلۀ کمی
شیری عظیم گردید و از دست او به کوهها و دره ها روانه شد ، و از رعبی
که داشت هیچکس را یارای آن نبود که به او نزدیک شود . در همین حال
حضرت رسول اکرم (ص) ظاهر شد و آن شیر قوی و رعب آور ، به سوی آن حضرت
رفت و مانند آهوئی رام ، مطیع و منقاد وی گردید » پس از گذشت زمان کمی
این خواب ، به ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تعبیر گشت
.

خواب امام خمینی
ره

زمانى
که حضرت امام خمینى (قدس سره) در نجف بودند، پسر ایشان آیت الله شهید
سید مصطفى (رض) در درس اخلاق که به صورت خصوصى آیت الله کشمیرى (ره)
افاضه مى فرمودند شرکت مى کرد و از ایشان براى حضرت امام خیلى تعریف
مى کند.

حضرت
امام مى فرمایند: چیزهایى که مى گویى صحیح است ولى من دلیل مى خواهم ،
برو به ایشان بگو: من در فلان تاریخ چه خوابى دیده ام ؟ آقا سید مصطفى
هم جریان را به آقاى کشمیرى (ره) گزارش مى دهد.

ایشان
هم مى فرمایند: به پدرت بگو که در خواب دیدى که از دنیا رفته اى و در
حالى که جسدت در قبر قرار گرفت زیر سرت سنگى اذیت مى کرد و على (علیه
السلام) مى آیند و آن سنگ که شما را ناراحت کرده بود را بر مى
دارد.

وقتى
مرحوم آقا مصطفى صحبت هاى آقاى کشمیرى را به عرض امام مى رساند حضرت
امام مى فرمایند: کاملا صحیح است . برو و از ایشان تعبیر خواب را هم
بپرس .

براى
مرتبه دوم آیت الله شهید خدمت آیت الله کشمیرى مى رسد و تعبیر خواب را
مى خواهد، آیت الله کشمیرى مى فرمایند: به پدرت بگو نجف به منزله قم
است براى شما، و آن سنگ موانعى است که در کار شما بوجود آمده است که
انشاء الله با عنایت امیر المومنین (علیه السلام) این موانع حل مى شود
و شما بر مى گردید به ایران و به هدفتان هم مى رسید و در ایران هم از
دنیا مى روید.