مهمان خانه

در سر زمین
رویاها آمده:

شما در
يك مهمانخانه هستيد : از غم بزرگي رنج خواهيد برد .

در يك
مهمانخانه استراحت مي كنيد : جرات و استقامت شما بسيار زياد است
.

يك
مهمانخانه بسيار زيبا : رنج بسيار خواهيد برد .

شما
مشتري دائمي يك مهمانخانه هستيد : يك ضررمالي

به
اتفاق همراه يا شريكتان در مهمانخانه هستيد : ناكامي

با
رفيق يا نامزدتان در يك مهمانخانه هستيد : به يك دورة ناامني و
ناراحتي وارد مي شويد .

در يك
مهمانخانه به يك دوست برمي خوريد : رضايت خاطر

در يك
جشن كه در يك مهمانخانه گرفته شده شركت مي كنيد : در دوران پيري
بدبختي را خواهيد شناخت .

به
اتفاق بچه ها در يك مهمانخانه هستيد : پيشرفت در موقعيت فعلي

به
اتفاق بستگان در يك مهمانخانه هستيد : يك تغيير خوشايند در پيش است
.

به
اتفاق دوستان در يك مهمانخانه هستيد : پيروزي برمخالفان

جمع آوری

در سر زمین
رویاها آمده:

چوب
جمع آوري مي كنيد : يك رفاقت بزرگ

گل جمع
آوري مي كنيد : روابط خوب با اعضاء فاميل

گل سرخ
جمع مي كنيد : شادي بزرگ

ديگران
چيزهائي را جمع آوري مي كنند : موفقيت ، ولي نه در حال حاضر

كاغذ
جمع مي كنيد : قبل از اقدام به كاري بسيار دقت كنيد .

كتاب
جمع مي كنيد : منفعت مالي

خبر از آینده

خواب زبیده همسر
هارون الرشید

یک شبی
زبیده همسر هارون الرشید خواب بسیار بدی دید طوری که خیلی ناراحت شد
صبح روز بعد به کنیزی پولی داد و گفت برو به خدمت ابن سیرین و بنگر
اسمی از من نبری بگو من خودم خوابی دیدم .

خواب
زبیده این بود که او خواب دید در یک بیابانی تنها است و هر انسان و
حیوانی می آید و با وی نزدیکی می کند.

آن
کنیز به نزد ابن سیرین رفت و گفت من چنین خوابی دیدم ابن سیرین خندید
و گفت تو عرضه این خواب را نداری و ممکن نیست تو چنین خوابی دیده
باشی. تا زمانی که صاحب این خواب را معرفی نکنی من تعبیر نمی
کنم.

آن
کنیز به نزد زبیده برگشت زبیده شدیدا کنجکاو شده بود دوبار کنیز را
فرستاد و گفت برو اصرار کن این خواب را خودم دیده ام .

آن زن
برگشت و گفت خودم خواب را دیدم ابن سیرین گفت امکان ندارد غیر از
زبیده چنین خوابی دیده باشد.

زن به
نزد زبیده برگشت زبیده وقتی حرف ابن سیرین را شنید گفت برو بگو زبیده
خواب دیده تعبیرش چیست؟

ابن
سیرین گفت : ترجمه این خواب این است که زبیده یک کار مهمی می کند که
همه انسانها و حیوانات از آن بهره مند می شوند .

دیری
نگذشته بود که زبیده کانال آبی کشید از طایف تا مکه که تا امروز هنوز
جاری است . ( در میدان عرفات کنار جبل الرحمه کانال آب زبیده قشنگ
مشخص و پابرجا است)

خواب ام الفضل
در مورد رسول الله

روزی
بانویی خدمت پیامبر خدا آمد و خیلی ناراحت بود گفت یا رسول الله خواب
خیلی بدی دبدم پیامبر فرمودند خیر است انشا الله بگو . آن بانو گفت
خیلی بد است یا رسول الله باز پیامبر فرمودند خیر است انشا الله بگو
چه دیدی؟

او
جواب داد : خواب دیدم گویا قطعه ای از گوشت بدن شما کنده شد و افتاد
در دامن من . پیامبر فرمودند این خواب خوبی است انشا الله بزودی فاطمه
فرزندی به دنیا می آورد و تو او را در آغوش خود می گیری .

مدتی
نگذشته بود که آن خواب تعبیر شد و امام حسين عليه السلام بدنيا آمد.
وقتی آن زن فرزند را در دامان خود گذاشت ناگهان به یاد خوابش
افتاد.

خواب آتش در فصل
های سال

یک
شخصی خوابی دیده بود آمد به نزد ابن سیرین و گفت : خواب دیدم که در
خانه من آتشی است. ابن سیرین گفت برو در خانه ات بگرد گنجی پیدا می
کنی. آن شخص رفت و گشت و گنج را پیدا کرد.

مدتی
گذشت یک بنده خدایی عین همین خواب را دید با عجله و خوشحالی خود را به
ابن سیرین رسانید و گفت من چنین خوابی دیدم . ابن سیرین گفت بدو که
خانه ات آتش گرفت . آن شخص با عجله برگشت دید درست است قسمتی از خانه
آتش گرفته . او به زحمت آتش را خاموش کرد و مجددا به نزد ابن سیرین
برگشت و سوال کرد چرا اینگونه تعبیر کردی چه فرقی خواب من با آن بنده
خدا داشت؟

ابن
سیرین گفت : آن شخص در زمستان خواب دیده بود و آتش در زمستان نعمت است
ولی شما در تابستان آتش دیده بودی که زحمت است.

خواب مهدی
عباسی(در مورد فرزند)

روزى
مهدى عباسى، در خواب دید، صورتش سیاه شده است. همینكه از خواب بیدار
شد خیلى مضطرب و آشفته حال گردید. و تمام مُعبرّین را جمع كرد و خوابش
را براى آنها نقل نموده و از تعبیرش سؤال كرد. همگى از تعبیر آن عاجز
شدند و گفتند: این خواب را فقط ابراهیم كرمانى استادِ معبّرین عصر، مى
تواند تعبیر كند. خلیفه او را براى تعبیر، دعوت كرد.

وقتى
آن استاد فرزانه حاضر شد، خلیفه خواب خویش را براى او نقل كرد،
ابراهیم گفت: اى خلیفه! شما هیچ ناراحت نباشید چونكه تعبیر این خواب،
خیلى خوب و خوشحال كننده است، و خداوند متعال، فرزند دخترى به شما
عنایت خواهد كرد. خلیفه گفت : از كجا مى گوئى؟ ابراهیم پاسخ داد: از
كلام نورانى قرآن؛ زیرا خداوند مى فرماید: (وَ اِذا بُشِّرَ
اَحَدُهُمْ بِالاُْنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ كَظیمٌ)
“هرگاه به یكى از آنان مژده دهند كه دخترى برایت متولد شده صورتش سیاه
مى شود و بشدت خشمگین مى گردد.”(1)

خواب مردی
درمورد خرما

مردي به نزد محمدبن سيرين آمد

و گفت: به خواب ديدم كه بر در سراي سلطان
چهل خرما بيافتم.

محمدبن سيرين گفت: فردا تو را بر در سراي
سلطان چهل چوب زنند. روز ديگر وي را چهل چوب زدند.

سال
ديگر همين مرد به نزد محمد بن سيرين آمد

و گفت: به خواب ديدم كه بر در سراي سلطان
چهل خرما بيافتم.

محمدبن سيرين گفت: چهل هزار درم سيم
بيابي.

مرد گفت: پارسال تعبير اين خواب را به گونه
ديگر كردي، امسال به خلاف آن تاويل مي كني؟

محمدبن سيرين گفت: پارسال درختان خشك بودند
و خرما بر درخت نبود و امسال درختان سبزند و خرما بر درخت است، دليل
كه سيم و زر يابي. پس آن مرد يك هفته ديگر، آن چهل هزار درم سيم را
يافت.

خواب پدر
معزالدوله “بويه”در مورد فرزندانش

علي بن
ختار انباري گفت: وقتي مرا معزالدوله ماموريت داد از بغداد به وطنش
ديلمانبروم در آنجا خانه هايي بسازم گفت : وقتي به ديلم رسيدي مردي را
جستجو کن به نام حسين بن شير کوه سلام مرا برسان بگو شنيدم که پدرم در
کودکي من ، خوابي ديده بود. آن خواب را براي تو نقل کرد موقعي که از
راهي عبور مي کرديد.من به واسطه کودکي نتوانستم آن خواب را حفظ کنم
همان خواب را براي ما نقل کن !

گفت
وقتي به ديلمان رسيدم آن مرد چون با من سابقه دوستي داشت به ديدنم
آمد، من در خواست معزالدوله ديلمي را برايش نقل کردم.

گفت
بين من و پدر معزالدوله “بويه” دوستي عميقي حاکم بود ما با هم همسايه
بوديم يک روز گفت : من خوابي ديدهام که خيلي ناراحتم مي تواني يک نفر
را پيدا کني برايم تعبير کند؟

گفتم:
ما اکنون در محلي هستيم که بيابان حساب مي شود کجا در چنين محلي معبر
يافت مي شود، يا عالمي که بتواند خواب ترا تعبير کند.

چند
ماه گذشت ، يک روز با هم کنار دريا براي ماهي گيري رفته بوديم، ماهي
زيادي صيد کرديم.آنها را با پشت حمل کرديم .او گفت من در خانه کسي را
ندارم که اين ماهي ها را براي استفاده آماده کند.همه را تو ببر و
آماده کن، او خودش هم آمد دو نفري شروع کرديم به تميز کردن ماهي ها ،
تا يک مقدار بپزيم ويک مقدار دودي کنيم. در همين موقع مرد منجمي از
آنجا عبور کرد که تعبير رويا مي دانست .بويه گفت: خوب است آن خوابي که
چند وقت پيش گفتم ديدهام به او بگوييم تعبير نمايد، گفتم خوب است.الآن
وقت اين کار است. رفتيم پيش منجم .” بويه” گفت من يک شب در خواب ديدم
گويا نشسته ام و ادرار مي کنم اما از سر آلتم آتشي عضيم مثل استوانه
خارج مي شود.آن آتش به چهار قسمت تقسيم شد.طرف راست و چپ و روبرو و
پشت سر به طوري که جهان را گرفت.از خواب بيدار شدم، تعبير و
تفسير آن چيست ؟

منجم
گفت من اين خواب را به کمتر از هزار درهم تغبير نمي کنم. گفتيم ،
بيچاره ما ماهي گيريم آن هم براي خوراک زن و بچه ها مان صيد مي کنيم.
ما اصلا هزار درهم به عمرمان نديده ايم ولي حاضريم يک ماهي بزرگ که از
همه ماهي ها بزرگتر باشد به تو بدهيم .گفت: بسيار خوب با من به همين
مقدار قرار بگذاريد به شرط آنکه بعد از تعبير پشيمان نشويد.

قبول
کرديم او به بويه گفت: تو داراي فرزنداني خواهي بود که به اطراف جهان
پراکنده مي شوند و سلطنت عظيمي پيدا خواهند کرد.

من
گفتم: ما را مسخره کرده اي و اين ماهي را هم به حرام صاحب مي شوي
.

بويه
گفت بيچاره! من يک صيياد فقيرم . چنانکه مي بيني اينها بچه هاي منندو
اشاره به علي که از کودکي کمي بالا تر رفته بود کرد، تازه پشت لبش موي
در اورده بود.حسن از او کوچکتر بود و احمد کودکي را پشت سر مي
گذاشت.گفت تو خيال مي کني اينها چکار خواهند کردو چه از ايشان بر مي
آيد.

چند
سال گذشت ، من خواب را فراموش کردم تا اينکه بويه به خراسان رفت و
موقعييت او و دو پسرش محمد و ابراهيم در طبرستان خيلي با لا گرفت.او
از ما جدا شد و پيش مرد آوويج رفت .به زودي منتشر شد که او مالک
سرزمين ” ارجان ” شده و از مردآوويج سر پيچي نموده بعد مالک سرزمين
فارس شد و ياقوت را فراري داد.کم کم بذل و بخششهاي او به ما رسيد تا
بالاخره پيکي فرستاد و در خواست کرد که من پيش او بروم .

من
رفتم پيش او تا چشمم به او افتاد ، ديدم دستگاه بسيار مهمي پيدا کرده
است. مقدار زيادي فرش ، لباس و وسايل به من بخشيد.بعد از چند روز رو
به من کرده گفت :خسين ! يادت هست خوابي که پدرم ديده بود، من کودکي
بودم و يادم نماند و آنرا به معبري گفتيد. او چه تعبير کرد. تعبير او
را بيهوده انگاشتيد. مايلم همان خواب را برايم نقل کني. من يادم آمد،
از تعجب مدتي سکوت کردم و در انديشه بودم. گفت: مگر فراموش کرده اي که
چيزي نمي گويي . گفتم نه ، فراموش نکر ده ام. گفت : پس نقل کن . من
خواب را برايش نقل کردم . دستور داد هزار دينار بياورند همان موقع
آوردند ، به من داد و گفت اين بچه هاي همان ماهي است ( که داديم به
منجم ) گفت اين پول را بفرست به ديلم باغ و خانه خريداري کن تا براي
بچه هايت بماند اين کار را کردم و مدتي پيش او بودم بعد اجازه برگشتن
گرفتم . در آن موقع هم ده هزار دينار ديگر داد…

خواب روبوسی
موسی عطار با داماد وفات یافته شان

موسي
عطار دامادش حسين را که مرده بود در خواب ديد و با او معانقه
کرد امام صادق
عليه السلام تعبيرش کرد : به
طول عمر و زيارت امام حسين عليه السلام .. چون مرده در دار
بقاست و چسبيدن به او نشانه بقاست و اگر کسي هادي نام يا مهدي
را بخواب ببيند تعبير شود به هدايت و اگر راشد نام را تعبير شود
به رشد و سلامت.

خواب متوکل
عباسي در موردعلي عليه السلام

متوکل
عباسي علي عليه السلام را ميان آتشي افروخته خواب ديد و شاد شد زيرا
که دشمن آن حضرت بود. ولي معبري با آنکه او نام آن حضرت را نگفته بود
.گفت : آنکه تو خواب ديدي يا پيغمبر است يا وصي ، دليل آنکه خداي
تعالي فرموده : بورک من في النار، النمل – 8 يعني : مبارک است آنکه در
آتش است و گرد آن.

خواب
آتش

هر که
خواب بيند آتشي افروخته براي روشني و خاموش شده يعني که خداوند يک جور
هدايتي به او داده و او از آن باي جهان دوم و سوم بهره نبرده است و
سرگردان مانده است.

خواب طیار در
مورد نیزه

طيار
(از اصخاب امام صادق ع ) خواب ديد نيزهاي دارد که سر نيزه ندارد و 12
بند دارد، و امام صادق ع تعبير کرد که او دوازده دختر آورد و فرمود
اگر سر نيزه داشتند پسر بودند.

خواب رسول الله
در مورد وبا

پيغمبر اکرم ص
زن سياهي را با موي سفيد و زوليده به
خواب ديد و آنرا به وبا تعبير کرد.

خواب گرمابه دار
در مورد سخنرانی در منبر

مردي
به امام ششم عليه السلام گفت : در خواب ديدم سر منبر سخنراني مي کنم.
فرمود : کارت چيست ؟ گفت گرمابه دارم، فرمود نزد سلطان از تو بد گويي
مي کنند و ترا بدار مي زنند و چنان شد که فرمود. چون آن مرد اهل علم
نبود و در خواب بر جاي بزرگان نشسته بود.

خواب زنی در
مورد ستونهای خانه

زني
خواب ديد ستون خانه اش شکسته ، پيغمبر ص تعبير کرد شوهرش تندرست باز
مي گردد و چنان شد. بار دوم هم همين خواب را ديد و آن حضرت همين تعبير
فرمود . بار سوم پيغمبر حضور نداشت و ابو بکر تعبير کرد که شوهرش مرده
است و چنان شد و پيغمبر به او فرمود مي توانستي بهتر تعبير کني
.

خواب همسر
حنظله در مورد شکافته شدن آسمان

همسر
حنظله خواب ديد آسمان در باز کرد و شوهرش در آن افتاد و بهم آمد.و
حنظله شهيد شد.

خواب یاسر خادم
امام رضا در مورد قفس

ياسر
خادم امام رضا ع خواب ديد : قفسي که 17 شيشه در آن بود افتاد و همه
شيشه ها شکستند. امام رضا قفس را به دليل ميله ها به انسان و شيشه ها
را به آسمان و 17 روز تعبير فرمود و فرمود : از خاندان من مردي شورش
کند و 17 روز حکومت کند و آنگه کشته شود.

تعبیر خواب از
امیر مومنان

مردي
به امير المومنين گفت : خواب ديدم نيم خشت به خشت سجده مي کرد و گاو
از گوساله اش شير مي خورد. امام فرمود مرد نيک و دانايي خوار و اسير
نادان شود و زني از فروش دخترش روزي مي خورد.

خواب مردی در
مورد قدح

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم قدحی مملو از آب در دست دارم ،
ناگهان قدح شکست ولی آب آن نریخت . ابن سیرین پرسید : آیا زن داری ؟
گفت : بلی . باز پرسید : زن تو حامله است ؟ مرد گفت بلی ! ابن سیرین
فرمود : این طور می فهمم که بچه سالم می ماند ولی مادرش تلف می شود .
پس از چندی در اثر وضع حمل ، مادر مرد ولی بچه زنده ماند .

شخصی
به ابن سیرین اظهار داشت : در خواب دیدم خروسی ب چشمم منقار زد .
تعبیر این خواب چیست ؟ ابن سیرین فرمود : بعد از گذشت سی و چهار روز
از دنیا خواهی رفت . اتفاقا پس از مدت مذکور همان شخص بدرود حیات گفت
. شاگردان پرسیدند در تعبیر مزبور ، از کجای خواب استفاده کردی ؟
فرمود : چون در حساب جمل « دیک » ( خروس ) سی و چهار است ( د / 4 – ی
/ 10 – ک / 20 ) ، هلاکت وی بر من آشکار شد .

خواب مردی در
مورد سخن گفتن زمین

شخصی
به ابن سیرین گفت :در خواب دیده ام که زمین با من سخن می گوید . فرمود
: آماده باش که رفتن تو از این عالم نزدیک شده است . آن شخص چند روز
بعد فوت کرد .

خواب شخصی در
مورد سورۀ اذا جاء نصرالله

شخصی
به ابن سیرین گفت : خواب دیده ام که سورۀ اذا جاء نصرالله را می خوانم
. این خواب چه تعبیر دارد ؟ ابن سیرین فرمود : اجل تو نزدیک شده .
شخصی پرسید : چگونه فهمیدید ؟ ابن سیرین گفت : چون این سوره آخرین
سوره ای بود که بر رسول اکرم (ص) نازل گشت .

خواب زنی در
مورد گربه

زنی به
ابن سیرین گفت : در خواب دیدم که سنوری ( گربه ای ) سر خود را در شکم
شوهرم نمود و چیزی از آنجا بیرون آورد و خورد . ابن سیرین فرمود : اگر
راست می گوئی امشب دزدی به دکان شوهرت می رود و سیصد و شانزده درهم از
آنجا می برد . اتفاقا این دزدی از غلامی که در همسایگی آنها بود سر
زده شد . شاگردان پرسیدند چگونه دانستی ؟ ابن سیرین فرمود : سنور یعنی
گربه ، در تعبیر دزد است و از شکم به خزانه و از خوردن به بردن تعبیر
می شود و اما عدد سیصد و شانزده را از حساب جمل استخراج کردم که آن
مجموع حروف سنور است . ( س / 60 – ن / 50 – و / 6 – ر / 200 )

خواب شخصی در
مورد بریدن هر دودست

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیده ام که مردی را هر دو دست بریدند ، و
مرد دیگری را به دار آویزان کردند . ابن سیرین فرمود : حاکم شهر را
معزول می کنند و دیگری را به جای او نصب خواهند نمود . اتفاقا همینطور
شد .

شخصی
در خواب دید که چشم راستش از قفا برگشت و چشم چپش را بوسید .

ابن
سیرین گفت : تو دارای دو پسر هستی که یکی از آنها با دیگری لواط می
کند . آن شخص در صدد تحقیق برآمد و صدق گفتار معبر بر او کشف شد
.

خواب شخصی در
مورد شکار کبوتر سفید

شخصی
به ابن سیرین گفت : در خواب دیدم کبوتر سفیدی بر دیوار مسجد مدینۀ
منوره نشسته بود ، باز شکاری آمد و آن کبوتر را صید کرد . ابن سیرین
گفت : اگر راست گفته باشی حجاج بن یوسف ، دختر عبد الله جعفر را تزویج
خواهد کرد . زیرا کبوتر در خواب زن است ، و سفیدی به زیبائی و جمال
تعبیر می شود و من ، در مدینه زنی را به نفاست و شرافت دختر عبد الله
جعفر سراغ ندارم . و از باز شکاری به حاکم ظالم و ستمگر تعبیر می شود
و در بین حکمرانان ظالم تر از حجاج کسی را نمی شناسم .

خواب مردی در
مورد پرنده

شخصی
به ابن سیرین گفت : خواب دیدم که مرغی آمد و بر درختی نشست و تمام
شکوفه های آن را خورد ، سپس پرواز کرد . ابن سیرین از شنیدن آن خواب
متغیر شد و گفت : این نشانه فوت علما است . اتفاقا در همان چند روز «
حسن بصری » و « فرزدق » شاعر و چند نفر دیگر از فقهاء که در مدینه
منوره متوطن بودند از دنیا رفتند .

خواب شخصی در
مورد مناره

شخصی
در خواب دید که منارۀ یکی از آبادیها را چوب می زنند . خواب خود را
نقل کرد . معبر فرمود : رئیس آن محل را که از او بزرگتر نباشد در حال
ایستاده تازیانه بزنند . اتفاقا همانطور شد .

خواب عبدالملک
مروان

عبدالملک مروان در خواب دید که چهار نوبت در محراب
مکه بول کرده است .

معبر
گفت : بعد از تو چهار نفر از اولاد تو مسند خلافت را نجس سازند و به
نا حق بر منبر رسول خدا بالا روند . اتفاقا پس از چندی صدق این گفتار
ظاهر شد .

خواب
اسکندر

در
زمانی که میان اسکندر و دارا جنگ بود ، شبی اسکندر خواب دید که با
دارا کشتی می گیرد و دارا او را طوری زمین زد که نتوانست از زمین
برخیزد . خواب خود را نقل نمود . ارسطو گفت : معنای زمین زدن دارا شما
را ؛ تسلط پیدا کردن شما است بر زمین ، و در اختیار گرفتن شما است
زمین را . پس از زمان کوتاهی تمام روی زمین در تصرف اسکندر در آمد
.

خواب ابو
حنیفه

ابو
حنیفه شبی در خواب دید که به روضۀ مقدسۀ حضرت ختمی مرتبت وارد شده و
استخوان های آن حضرت را در اطراف خود جمع نموده است . از این خواب
متوحش شد و صورت واقعه را برای ابن سیرین نقل کرد . ابن سیرین گفت :
تعبیرش آن است که مجموع علوم شریعت را بدست آوری و مذهب تو در میان
مردم رواج پیدا کند .

خواب فاطمه بنت
اسد

فاطمه
بنت اسد والدۀ ماجدۀ حضرت امیرالمومنین (ع) شبی خواب دید : « شمشیری
در دست دارد که یکباره آن شمشیر مبدل به بچۀ شیری شد ، و به فاصلۀ کمی
شیری عظیم گردید و از دست او به کوهها و دره ها روانه شد ، و از رعبی
که داشت هیچکس را یارای آن نبود که به او نزدیک شود . در همین حال
حضرت رسول اکرم (ص) ظاهر شد و آن شیر قوی و رعب آور ، به سوی آن حضرت
رفت و مانند آهوئی رام ، مطیع و منقاد وی گردید » پس از گذشت زمان کمی
این خواب ، به ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تعبیر گشت
.

خواب امام خمینی
ره

زمانى
که حضرت امام خمینى (قدس سره) در نجف بودند، پسر ایشان آیت الله شهید
سید مصطفى (رض) در درس اخلاق که به صورت خصوصى آیت الله کشمیرى (ره)
افاضه مى فرمودند شرکت مى کرد و از ایشان براى حضرت امام خیلى تعریف
مى کند.

حضرت
امام مى فرمایند: چیزهایى که مى گویى صحیح است ولى من دلیل مى خواهم ،
برو به ایشان بگو: من در فلان تاریخ چه خوابى دیده ام ؟ آقا سید مصطفى
هم جریان را به آقاى کشمیرى (ره) گزارش مى دهد.

ایشان
هم مى فرمایند: به پدرت بگو که در خواب دیدى که از دنیا رفته اى و در
حالى که جسدت در قبر قرار گرفت زیر سرت سنگى اذیت مى کرد و على (علیه
السلام) مى آیند و آن سنگ که شما را ناراحت کرده بود را بر مى
دارد.

وقتى
مرحوم آقا مصطفى صحبت هاى آقاى کشمیرى را به عرض امام مى رساند حضرت
امام مى فرمایند: کاملا صحیح است . برو و از ایشان تعبیر خواب را هم
بپرس .

براى
مرتبه دوم آیت الله شهید خدمت آیت الله کشمیرى مى رسد و تعبیر خواب را
مى خواهد، آیت الله کشمیرى مى فرمایند: به پدرت بگو نجف به منزله قم
است براى شما، و آن سنگ موانعى است که در کار شما بوجود آمده است که
انشاء الله با عنایت امیر المومنین (علیه السلام) این موانع حل مى شود
و شما بر مى گردید به ایران و به هدفتان هم مى رسید و در ایران هم از
دنیا مى روید.

مومیایی

در سر زمین
رویاها آمده:

يك جسد
موميايي شده : امتياز و افتخار

جسد
يكي از بستگان شما موميايي شده : به قضاوت خود اعتماد كنيد .

شخص
صاحب مقامي را موميايي مي كنيد : تاخير در كار

يك
حيوان يا پرنده كاه اندودشده : انتظار مهرباني و فداكاري از ديگران را
نداشته باشيد .

مهاجرت

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
ببينيد كه مهاجرت مي كنيد : نامه و خبر از دوستان خارج ازكشور

ديگران
مهاجرت مي كنند : مراقب خيانتكاران باشيد .

مامور
ادارة مهاجرت براي شما ايجاد دردسر ميكنند : شادي بزرگي در پيش
داريد

ادارة
مهاجرت به شما اجازة ورود به كشور را نميدهند : يك خطر در نزديكي شما
پنهان شده

مهر

خالد بن علی بن
محد العنبری گوید:

دیدن
مهر در خواب، بر به پایان رساندن امور دلالت دارد.

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
مهر و موم : چيزي را كه خواستارش بوديد بدست مي آوريد .

اثر يك
مهر : روابط عشقي شما از هم پاشيده ميشود .

به روي
يك نامه مهر مي زنيد : اقدامات قضائي به سود شما خواهند بود .

به روي
پارچه مهر مي زنيد : يك بيماري خطرناك در فاميل

ديگران
به روي پارچه مهر مي زنند : بهبودي سريع از بيماري

منطقه

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك منطقة بخصوص : دلايل محكمي براي اميد داشتن به آيندة خود خواهيد
داشت .

منطقه
يا زميني كه متعلق به شماست : بايد يك دورة كوتاه ناراحتي را تحمل
كنيد .

منطقة
ديگران : يك حادثه در پيش است .

منطقة
خصوصي : شادي بزرگ

منطقة
ارتشي يا دريائي : خبرهاي بسيار مهم

خواب
يكي از عاملات دوازده گانه : يك شانس بسيار بزرگ در آينده خواهيد داشت
.

اگر
خواب علامت خودتان را ببينيد : شانس بزرگي برسر راهتان خواهد آمد
.

علامت
يكي از بستگان : مشاجره با پدر يا مادر

علامت
يكي از اعضاء خانواده : ثروت

علامت
يكي از فرزندانتان : فرزندانتان شما را باتمام وجود دوست دارند
.

مهر

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
ماه مهر در طول اين ماه : پول بدست مياوريد و شانس خواهيد داشت

خواب
ماه مهر در طول ماههاي ديگر : از يك دورة ناراحتي گذر خواهيد كرد
.

در ماه
مهر خواب مي بينيد : از ثمرات كار سختي كه انجام داده ايد لذت خواهيد
برد .

بچه
هائي كه در ماه مهر بدنيا مي آيند : آنها به مراتب بالا در امور
دانشگاهي خواهند رسيد .

شما در
ماه مهر بدنيا آمده اند : خوشبختي و فراواني

مهارت

در سر زمین
رویاها آمده:

شما
ماهر هستيد : روحية پرهيجان خود را تحت ارادة خود درآوريد .

دررفتار با بچه ها بسيار ماهر هستيد : پول نصيبتان
مي شود .

ديگران
از خود مهارت نشان نمي دهند : ضررهاي بزرگي نصيبتان مي شود

ديگران
در مقابل شما از خود مهارت نشان ميدهند: مراقب رقيب باشيد .

مهتر

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك مهتر : شانس

يك
مهتر به اسبهاي شما رسيدگي مي كند : زندگي بسيار آساني در مي گذاريد
.

مهتر
شما در حال كار است : پول واقعاً فراواني بدست خواهيد آوريد .

ديگران
مهتري مي كنند : يك تغيير مهم در اطرافيان شما رخ مي دهد .

منت

در سر زمین
رویاها آمده:

شما
رهين منت هستيد : مراقب دشمن باشيد

شما
ممنون يك دوست هستيد : يك كار دشوار در پيش است .

يك
دوست ممنون شماست : پول

ديگران
ممنون شما هستند : شما را گول مي زنند

بستگان
شما ممنون هستند : ضررمالي

معبد

در سر زمین
رویاها آمده:

يك
معبد در كشور خودتان : مرگ يك دوست بسيار صميمي

يك
معبد در كشور ديگر : يك تجربة غير عادي

شما
وارد يك معبد مي شويد : راز داري از همه چيز بهتر است .

به
تنهائي در يك معبد هستيد : مرتكب يك عمل ناروا خواهيد شد .

ملک

در سر زمین
رویاها آمده:

شما يك
ملك داريد : عمرتان طولاني خواهد بود .

يك ملك
مي خريد : مراقب رقيب باشيد

يك ملك
مي فروشيد : تغيير مهم در زندگي شما روي مي دهد .

ملك
ديگران را در خواب مي بينيد : با شخصي ازدواج خواهيد كرد كه كاملاً
مطيع شما خواهد بود

خواب
يك مالك يا موجر را مي بينيد : گرفتاريهاي خصوصي در پيش هستند
.

شما
مالك هستيد : 1- موفقيت سريع نقشه هايتان 2- دوستان شما صادق
هستند

دربارة
كار با يك مالك صحبت مي كنيد : وقايع مهم در پيش هستند

شما
فحش و ناسزا به مالك مي گوييد : در سلامتي بسر خواهيد برد .

شما
اجارة خود را به مالك مي دهيد : خواسته هاي شما برآورده خواهد شد
.

با
موجر خود صحبت مي كنيد : 1- يك شانس غيرمنتظره 2- يك مسئله باعث پنهان
شدن يك خطر مي شود .

يك
مالك به شما توهين مي كند : يك تغيير خوشايند

منزل

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
منزل خودتان : ديگران دروغهاي بيشمار دربارة شما مي گويند

به
منزل يك غريبه مي روند : معاملات و كارهاي جديدي در پيش داريد

خود را
در منزل غريبه مي بينيد : كارهاي شما بسيار نامرتب و پريشان هستند
.

شما را
به يك منزل راه نمي دهند : در عملي كردن نقشه هايتان بسيار محتاط و
گوش بزنگ باشيد .

يك
منزل به روي شما بسته است : مراقب باشيد كه ريسكهاي بيهوده نكنيد
.

معمار

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك معمار : زندگي براي شما لذت بسيار به همراه دارد .

شما
معمار هستيد : وقتش رسيده كه نقشه هايتان را با سعي بيشتر دنبال كنيد
.

شما
بهمراهي يك معمار هستيد : شانس و شادي

دربارة
يك ساختمان با يك معمار صحبت ميكنيد: مشاجرة فاميلي

مفصل

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
مفصل : بزودي مشاجرات بزرگي در پيش داريد .

مفاصل
بدن خودتان : از سلامتي و نيرو بهره مند مي شويد مفاصل بستگانتان :
مشاجره در فاميل

مفاصل
حيوانات : ناتواني و ناخوشي

خواب
ببينيد كه مفصلهايتان درد مي كند : يك تغيير مهم

مفصلهاي زانوي شما درد مي كند : خوشبختي

يك
دختر جوان خواب ببيند كه از درد مفاصل رنج مي برد : او عشق كسي را كه
دوست دارد بدست خواهد آورد .

بچه ها
از درد مفصل رنج مي برند : فراواني پول

بستگان
شما از درد مفصل رنج مي برند : خوشبختي واقعي در خانواده

معلول

در سر زمین
رویاها آمده:

شما
معلول هستيد : بهبودي از يك بيماري

معلول
بوده ايد و خوب مي شويد : موفقيت شما به تاخير مي افتد .

بچه ها
معلولند : فكر نكنيد راه رسيدن به موفقيت به اين آساني است .

نزديكان شما معلول هستند : خبرهاي خوش و يك كار
بسيار دلپذير

دوستان
معلول هستند : مجموعة كارهاي شما بسيار خوب پيش خواهند رفت .

دشمنان
معلول هستند : در كارهايتان بسيار محافظه كار باشيد .

شما
براي تمام عمر معلول هستيد : پول در پيش است .

جلاد

خالد بن علی بن
محد العنبری گوید:

دیدن
جلاد در خواب، بر مردی بددهن و ناسزاگو دلالت دارد؛ ممکن است بر غم و
غصه، بیماری یا انجام دادن گناهانی که بر آنها مجازات و حد شرعی لازم
است [مانند زنا، دزدی و شرابخواری]، دلالت داشته باشد.

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
يك جلاد : مصيبت و تباهي

شما
جلاد هستيد : يك بچه كوچك در خانواده خواهد مرد .

يك
جلاد خود را براي كشتن يكنفر آماده مي كند : پول در انتظار شما است
.

يك
جلاد ازفرمان سرپيچي مي كند : يك بيماري كوچك .

مضاعف

در سر زمین
رویاها آمده:

هر نوع
شيء مضاعف :انتظار زيادي از آيندة خود نداشته باشيد .

دوبچه
روي يك دوچرخة مضاعف : دوستان بسيار صادقي خواهيد داشت .

يك
تخم دوزرده : 1- يكي از اعضاء خانواده دچار يك حادثه خواهد شد
2- اشياءقيمتي پيدا مي كنيد

مصیبت

در سر زمین
رویاها آمده:

شما
گرفتار يك مصيبت شده ايد : درآمدتان خوب خواهد بود

ديگران
گرفتار مصيبت شده اند : مراقب رقيب باشيد .

يك زن
خواب يك مصيبت را ببيند : براي رسيدن به هدفش بايد بسيار كوشش
كند

يك مرد
خواب يك مصيبت را ببيند : يك دورة بسيار خوب شروع مي شود .

معاوضه

در سر زمین
رویاها آمده:

جنسي
را در يك مغازه معاوضه مي كنيد : اشياء قيمتي گمشده را پيدا مي كنيد
.

اجناسي
را با شخص ديگر معاوضه مي كنيد : منتظر شكست در كار باشيد .

همسران
خود را در بين فاميل معاوضه مي كنيد : آرزوهايتان عملي مي شود
.

يك
دختر موطلائي را با يك دختر مو خرمايي معاوضه مي كنيد : شما دوباره
ازدواج مي كنيد .

معاشرت

در سر زمین
رویاها آمده:

شما
باديگران معاشرت مي كنيد : خبرهاي خوش

با
افراد ناباب معاشرت مي كنيد : يك عمل جراحي در پيش داريد .

با
شخصي كه دوستش داريد معاشرت مي كنيد : خبرهاي بسيارخوش دريافت مي كنيد
.

با بچه
ها معاشرت مي كنيد : همسايگان دربارة شما پرگوئي مي كنند .