خواب نامه | تعبیر خواب جامع و کامل

کاملترین مرجع تعبیر خواب از معبران اسلامی و روان شناسان بزرگ غربی همراه کلمات جدید

تعبیر خواب قلعه

خالد بن علی بن
محد العنبری گوید:

دیدن
قلعه در خواب، به علم، قرآن و هر چیزی که مسلمان با آن خود را از شرّ
شیطان محافظت میکند، تعبیر میشود. اگر کسی در خواب ببیند که قلعهای
میسازد، از خود در مقابل دشمنانش حفاظت میکند یا از آلوده شدن به گناه
اجتناب میورزد یا دارایی و نفسش را از بلا و ذلّت در امان می
دارد. دیدن قلعه در خواب، نشانه تغییر اوضاع از ناراحتی به خوشی و
آسایش میباشد. دیدن قلعه، به دوری از گناه نیز، تعبیر میشود.

آنلی بیتون می
گوید:

۱ـ اگر
خواب ببینید درون قلعه ای هستید ، دلالت بر آن دارد که آنقدر ثروت به
دست می آورید که بتوانید زندگی دلخواه داشته باشید . دوست دارید
جهانگرد شوید و از دیدن فرهنگها و ملتهای دیگر لذت ببرید .

۲ـ اگر
در خواب قلعه ای قدیمی که پیچک دیوارهایش را پوشانده است ، ببینید ،
علامت آن است که با خیالپردازی مرتکب عملی غیرمنطقی می شوید ، باید
مراقب باشید که پیشنهاد ازدواج به کسی نکنید .

۳ـ اگر
خواب ببینید از قلعه ای خارج می شوید ، حاکی از آن است که ثروت شما به
باد می رود و عزیزی را از دست می دهید .

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
قلعه : مشکلات بسیاری در پیش دارید

شما در
یک قلعه هستید : شادی در خانواده

دیگران
در یک قلعه هستند : دشمنان بسیاری دارید .

از یک
قلعه فرار می کنید : دوستان بسیار صادقی دارید .

نمی
توانید از یک قلعه فرار کنید : پول ازدست خواهید داد .


دسته: ق | تعداد بازدید: 8450

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

۱۲ دیدگاه به "قلعه"

  1. ميترا گفت:

    سلام دوست عزیزم، من ساکنه اروپا هستم! دیشب یک رویاى صادقه دیدم! چرا میگم صادقه؟ چون فکر میکردم بیدارم و اصلا حالته خواب نبود، خلاصه خواب دیدم که به اسمون نگاه میکردم و یک کشتى بسار بزرگ که از حالته ابرها درست شده بود، اما کشتى ابرى رو دیدم که وارده دریا شد و به خودم گفتم جاى کشتى در دریاست، اما به حالته پرتاب از اسمان به روى اب پرتاب شد جورى که اب هم پخش شد و بعد دوباره نگاه به اسمان کردم و از لابلاى ابرها که بعضى از انها خاکسترى هم بودن به زور یک قلعه زیبا دیدم ، درست شبیه قلعه فیلمهاى والت دیسنى که اوله فیلماش و با کارتوناش نمایش میده و لى خوب ابر هم زیاد بود در اسمان و بعد هم بیدار شدم! دوسته عزیز ایا شما میدونید تعبیرش چى هست؟؟ خواس میکنم اگه میدونید برام ایمیل کنید🙏 هر کى هستى از صمیمه قلب دوستتون دارم و ارزوى موفقیت براتون دارم

    1. محسن گفت:

      خوب زیاد مطمن نیستم اما فک کنم شما غمی دارید ک اون غم پاک میشه پاکی تون رو ازدست بدین باعث خشم الهی میشه و اینکه ب اون چیزی ک میخیاد نمی‌رسید قلعه یعنی ثروت اگ از دور باشه یعنی حسرت نرسیدن امیدوارم کمک کرده باشم

      1. ساتیا گفت:

        من دیشب خواب دیدم داداشم توی قلعه زندگی میکنه و روی دیوارآن نشسته بودم زدم دیوار ورودی رو خراب کردم و دور شدم وارد یه قعله شدم و در انجا رو هم باز کردم دوسا تا موجود عجیب غریب دورم بودن که فراریشون دادم فقط یکی موند و با اون تو قعله موندیم میشه لطف کنید و تعبیرشو بهم بگید خیلی برام مهمه

  2. Shadyjoon گفت:

    سلام دیشب خواب دیدم روی کوهیم با مامان بابام بعد ی قصر از دور وسط ی دره میبینم ک درخت دورتادورشه ب مامان بابام اصرار میکنم بریم ببینم چی داخلشه خلاصه میریم داخل اما داخلش چون خیلی قدیمی بود خراب شده بود بعد ی مرغ خییلی بزرگ رو تخماش خوابیده بود داخل قصره یهو چندتا بچه عجیب غریب از اتاق دیه قصر درمیان سعی میکنن بکشنمون من و مامان بابام از قصره درمیایم ک فرار کنیم اما یکی از اون بچه ها دستای بلندی داشت دنبالمون میکرد دیه از خواب پریدم اگه میشه تعبیر کنید من ۱۹سالمه وبتازگی نتیجه کنکور اومده احتمالا تعبیرش قبولی نیس😁😁؟با تشکر

    1. محسن گفت:

      سلام داداش خوب اول اینکه فک کنم تو کنکور قبول شدی الان ک من جواب خوابتو مینویسم از جواب کنکور گذشته ولی فک کنم قبول شدی خب بعدش اینکه چون روی کوهی بودید یعنی تو ب خواسته ت میرسی ولی چون با اصرار خودت میخوای برید ی قلعه شکسته یعنی کاری ک برات پیش اومده رو خودت با دست خودت خراب میکنی مرغ روی تخم یعنی شانس خیلی بزرگ حالا یادم رفت دره یعنی غم ببین ی کاری برات پیش اومده خرابش نکن شانس خوبی داری خودت داری ازش فرار میکنی کودک یعنی نیک بختی یعنی خوشبختی اینکه فرار میکنی یعنی خودت داری خوشبختی خودتو بهم می‌ریزی پس نکن

  3. لیلا موسوی گفت:

    سلام خواب دیدم با بالن در حال پرواز هستیم با چند نفر یادم نیست که چه کسانی بودن. داخل بالن ایستاده بودیم راهنمایی که با ما بود به ما میگفت بالای قلعه قدیمی رد میشمیم
    بعد از بالای آبشار بزرگ رد شدیم
    همه رو از بالا میدیدم
    تعبیرش چیه ممنون

  4. حمیدرضا گفت:

    دیشب خواب دیدم من و دوستام اول تو یه حیاط معمولی هستیم و هممون خوشحالیم و بازی میکنیم…بعد با جادو یه قلعه خیلی بزرگ میسازم که کسی نتونه مزاحممون بشه

  5. بهارک گفت:

    سلام
    من دم صبح خواب دیدم درون قلعه ای هستم که در حال گرفته شدنه ولی من جزو مردم نبودم من تصرف قلعه رو از بالا میدیدم و خیلی واقعی و هیچ حس ناراحتی در خواب نداشتم دیدن آدمهایی که در حال فرار هستن و من از بالا در حال تماشای اونها میشه بگین چی تعبیر میشه

  6. محمد رضا گفت:

    سلام
    خسته نباشید بابت این سایت خوبتون
    من خواب دیدم در قلعه ای هستم که خیلی بزرگ بود و من و دوستام در قسمتی از قلعه ازدست گرگ های خاکستری با یال طلایی که زوزه می کشیدن فرار می کردیم که فقط من زنده موندم و صاحب قلعه شدم
    ممنون میشم اگر به من پاسخ بدید متشکرم

  7. حسین گفت:

    سلام
    خواب دیدم که تو کوچمون زلزله اومد زلزله انقدر شدید بود که همه محله ها جا ب جا کرد
    بعد از چن دقیقیه که ب پشت سرم نگاه کرم یه قعله سیاه و بزرگ داشت میومد و چسبید ب زمین
    من واردش شدم ولی یکی گفت نرو خطرناکه

  8. At گفت:

    سلام
    خواب دیدم روی ی تپه سرسبز وایستادم یه دفعه همه جا لرزید و فکر کردم زلزلست اما از زیر زمین یه قلعه اومد بیرون که چهار قلعه داشت(چهار تا قلعش شبیه قلعه تو شطرنج بود)که وقتی از زیر زمین داشت میومد بیرون و منم فکر میکردم الان چی میشه روی یکی از قلعه ها اومدم بالا یکم که شد با آرومیاومدم داخل قلعه خیلی شیک و تر و تمیز بود انگار نه انگار از زیر خاک اومده بیرون تو نگاه اول چیزی ندیدم ازش اومدم بیرون اما گفتم دوباره برم ببینم دیدم کلی طاقچه داره که داخلش پر ظروف زیبا چینی طراحیهای قشنگ که من نمیتونم وصفش کنم با خودم میگفتم این همه زیبایی واقعا مال هزاران سال پیشه مث یه قلعه طلایی بود و همه جاش چمن داشت و سبز بود که یدفعهای مامانم نمیدونم از کجا اومد گفتم مامان بیا اینجا بخیلی گل بکاریم فکر کنم خیلی خشگل میشه..همین دیگه

  9. محمد یاراحمدی گفت:

    سلام من در خواب دیدم که پرنده ای شبیهه شنقول نگهبان یک قلعه قدیمی بود که متعلق به پادشاه یا حاکم بود من هم پرنده ای داشتم که چندین بار تعقیر شکل داد ونهایت به یک شاهین تبدیل شد و به جنگ اون پرنده نگهبان رفت وانقد با نوک به سرش زد تا اون پرنده مرد و اینجوری من قلعه رو فتح کردم و رفتم داخل قلعه و از طبقه بالایه قلعه که یه تراس مانند بود به بیرون نگاه میکردم و یک زن بیرون قلعه بود که از فتح من خوشحال نبود