خواب نامه | تعبیر خواب جامع و کامل

کاملترین مرجع تعبیر خواب از معبران اسلامی و روان شناسان بزرگ غربی همراه کلمات جدید

تعبیر خواب سورتمه

در سر زمین
رویاها آمده:

خواب
سورتمه : در هر اقدامی که می کنید بسیار محتاط باشید .

شما یک
سورتمه دارید : یک دشمن در پی نابودی شماست .

از یک
سورتمه پائین می آئید : از یک خطر به سلامت می جهید .

دیگران
سوار سورتمه هستند : یکی از دشمنان شما از بین می رود .


دسته: س | تعداد بازدید: 6097

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

۲ دیدگاه به "سورتمه"

  1. ariyadokht گفت:

    سلام وقت بخیر ،خواب دیدم یه جا کار می کنم و رئیسم منو فرستاد با سه تا از مشتری ها صحبت کنم و منم رفتم یکی از مشتریها تو کار فرش و قالی بود و قالیهاشو پهن کرد با احترام زیاد بهم گفت بررسیشون کنم و مشتری دومی و سومی تو کار لوازم قدیمی و دست دوم خونه بودن، قرار بود وسیله هاشونو بررسی کنم که این دو تا محترم نبودن و بعد تعطیلی کار رفتم خونه ، تو راه یهو دیدم تو محله قدیمی که قبلاً زندگی می کردم هستم ، رسوم پسرهای اون محله این بود وسیله نقلیه اشون موتور سیکلت یا دوچرخه باشه که من موتور ورزشی شیک به رنگ سبز و طوسی بود برداشتم به رسم اون محله ، وارد کوچه ای شدم که قبلاً زندگی می کردم ، به این کوچه رسیدم موتورم تبدیل شد به یه سورتمه که چند سگ سفید خاکستری این سورتمه رو می کشوندن، من با خیال راحت سورتمه رو رها کردم خودم پشت سرش پیاده می رفتم به خیال خودم مطمئن بودم موقع پیاده روی همراهم آهسته میاد و به ته کوچه رسیدم سرعت سورتمه زیاد شد که من دویدم دنبالش ، انتهای کوچه بعدی ۶ تا سگ سیاه وحشی جلوی راهم وایستاده بودن که سورتمه من صد متر جلوتر وایستاده بود ، تا اومدم آهسته از کنارشون رد بشم یکی از سگ ها پرید افتاد رو سرم و من پرتش کردم دور، به ذهنم رسید صدای سگ در بیارم که سگ های سورتمه ام بیان پیشم و جلوی این سگ های وحشی رو بگیرن و من نجات پیدا کنم ، دو بار صدای سگ درآوردم که خودم صدای ملیح پایینی از خودم شنیدم، سگ های سورتمه ام تازه نشسته بودن استراحت کنن ،که از خواب پریدم

    1. ariyadokht گفت:

      سلام وقت بخیر ،خواب دیدم یه جا کار می کنم و رئیسم منو فرستاد با سه تا از مشتری ها صحبت کنم و منم رفتم یکی از مشتریها تو کار فرش و قالی بود و قالیهاشو پهن کرد با احترام زیاد بهم گفت بررسیشون کنم و مشتری دومی و سومی تو کار لوازم قدیمی و دست دوم خونه بودن، قرار بود وسیله هاشونو بررسی کنم که این دو تا محترم نبودن و بعد تعطیلی کار رفتم خونه ، تو راه یهو دیدم تو محله قدیمی که قبلاً زندگی می کردم هستم ، رسوم پسرهای اون محله این بود وسیله نقلیه اشون موتور سیکلت یا دوچرخه باشه که من موتور ورزشی شیک به رنگ سبز و طوسی بود برداشتم به رسم اون محله ، وارد کوچه ای شدم که قبلاً زندگی می کردم ، به این کوچه رسیدم موتورم تبدیل شد به یه سورتمه که چند سگ سفید خاکستری این سورتمه رو می کشوندن، من با خیال راحت سورتمه رو رها کردم خودم پشت سرش پیاده می رفتم به خیال خودم مطمئن بودم موقع پیاده روی همراهم آهسته میاد و به ته کوچه رسیدم سرعت سورتمه زیاد شد که من دویدم دنبالش ، انتهای کوچه بعدی ۶ تا سگ سیاه وحشی جلوی راهم وایستاده بودن که سورتمه من صد متر جلوتر وایستاده بود ، تا اومدم آهسته از کنارشون رد بشم یکی از سگ ها پرید افتاد رو سرم و من پرتش کردم دور، به ذهنم رسید صدای سگ در بیارم که سگ های سورتمه ام بیان پیشم و جلوی این سگ های وحشی رو بگیرن و من نجات پیدا کنم ، دو بار صدای سگ درآوردم که خودم صدای ملیح پایینی از خودم شنیدم، سگ های سورتمه ام تازه نشسته بودن استراحت کنن ،که از خواب پریدم